معنی toczyć się - جستجوی لغت در جدول جو
toczyć się
غلتیدن، غم و اندوه
ادامه...
غَلتیدَن، غَم و اَندوه
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
tłoczyć się
ازدحام کردن، ازدواج کن
ادامه...
اِزدِحام کَردَن، اِزدِواج کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
sączyć się
چکّه کردن، القای، نفوذ کردن، نافذ
ادامه...
چِکِّه کَردَن، اِلقای، نُفوذ کَردَن، نافِذ
دیکشنری لهستانی به فارسی
uczyć się
یاد گرفتن، به یاد داشته باشید، مطالعه کردن، مطلق
ادامه...
یاد گِرِفتَن، بِه یاد داشتِه باشید، مُطالِعِه کَردَن، مُطلَق
دیکشنری لهستانی به فارسی